كيفيت زندگي افراد مبتلا به ضايعات نخاعي
امروزه بررسي کيفيت زندگي در پژوهشهاي مختلف بشري و بالاخص در گروههاي معلولين از جمله سر فصلهاي مهم و کاربردي تلقي مي شود.
هدف پژوهش حاضر، بررسي کيفيت زندگي معلولين ضايعه نخاعي عضو انجمن ضايعات نخاعي شهر تهران بود. به همين منظور 86 نفر از اعضاي انجمن ضايعات نخاعي در سال 82 با شيوه نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند.اطلاعات به وسيله پرسشنامه خود اجرا جمع آوري شد. در سوالات اين پرسشنامه بر برداشت خود فرد ازکيفيت زندگي تکيه شده است.
پرسشنامه به کاررفته در اين پژوهش از پرسشنامه لنکاشاير و ويسکانسين اقتباس شده که در آن نکات فرهنگي – اجتماعي مردم ايران لحاظ شده است. اين پرسشنامه شامل دو بخش است که بخش اول شامل مشخصات دموگرافيک سن، جنس، و مشخصات ضايعه از قبيل نوع ضايعه،علت ضايعه و مدت زمان ضايعه مي باشد و 5 سوال را به خود اختصاص داده است. در بخش دوم، سوالات مربوط به بررسي ابعاد 11 گانه کيفيت زندگي (شامل اشتغال، تحصيل، اوقات فراغت، وضعيت اقتصادي، مسکن،انجام فعاليت هاي روزمره زندگي، روابط فاميلي، روابط اجتماعي، سلامت جسماني، آسايش رواني، خودپنداري، استقلال و عدم وابستگي به محيط) جاي داده شده است.
نتايج اين بررسي نشان داد که 73.3% از افراد مبتلا به ضايعه نخاعي مورد بررسي، کيفيت زندگي خود را با درصد تقريبا برابر، متوسط و خوب ارزيابي مي کنند. در بررسي ابعاد 11 گانه کيفيت زندگي ميانگين نمره کيفيت زندگي افراد مورد بررسي در بعد روابط اجتماعي از ميانگين نمره اخذ شده در ساير ابعاد بالاتر بود (3.67 از 5 نمره) هرچند در افراد متاهل، ميانگين نمره کيفيت زندگي در بعد روابط فاميلي بيش از اين مقدار بوده است (3.95 از 5 نمره).
در بررسي ارتباط بين کيفيت زندگي با جنس، سن، علت، نوع و مدت ضايعه مشاهده شد که کيفيت زندگي در زنان دچار ضايعه نخاعي برتر ازمردان مبتلا بوده است (P<0.01) و ميانگين نمره کيفيت زندگي در زنان 3.3 و در مردان (2.9 از 5 نمره بود)، اما کيفيت زندگي با متغيرهاي سن، علت ضايعه، نوع ضايعه و مدت زمان ضايعه ارتباط معناداري را نشان نداد.
نتايج اين تحقيق گوياي اين واقعيت است که درصد بالايي از افراد مورد بررسي، سطح کيفيت رندگي خود را متوسط و خوب بيان کرده اند که بسيار نزديک به کيفيت زندگي گزارش شده در افراد مبتلا به ضايعات نخاعي در ساير نقاط جهان است.